همايش
چهارم انجمن فلسفه تعليم و تربيت
«مباني فلسفي تحول
در نظام آموزش و پرورش ايران»
سال
1390، را ميتوان نقطه عطفي در تحولات حوزه آموزش و پرورش ايران به شمار آورد،
زيرا با رونمايي از سند تحول راهبردي آموزش و پرورش و نيز نقشه جامع علمي کشور،
تصريح شد که اين اسناد ميتواند مبناي تمامي سياستگذاريها، برنامهريزيها و توليد اسناد
تحولي در نظام آموزش و پرورش ايران قرار گيرد. بر اين اساس، جرياني آغاز گرديد كه
ناظر به تجديدنظر اساسي در نظام آموزش و پرورش ماست. اين تغييرات نوعاً وعدههايي
نظير اصلاح مدارس، تقويت يادگيري دانشآموزان، و افزايش موفقيت آنها را به همراه
دارد.
از
سوي ديگر، هر نهضت اصلاحي هم به منزله عامل تغيير، و هم پاسخ به آن است. جريان
اخير تحول نظام آموزش و پرورش ايران به منزله عامل تغيير در مفروضهها، ساختارها،
برنامهها، قوانين، معلمان و مديراني است كه انتظار ميرود آنها را به مرحله
اجرا گذارند. رؤياهاي راهبران دولتي، به منزله عاملان اصلي تغييرات كلي در نظام
آموزش و پرورش بر اساس مأموريت دولت، در وزارت آموزش و پرورش و نيز آموزش عالي
مشهود است. اين رويه ناظر بر راهبري كشور به سوي بهبود تربيت دانشآموزان است.
ضمن اينکه اين تحولات پاسخ به تحولات جاري در جهان نيز به شمار ميرود.
از
آن جا که نوآوري زماني ميتواند قرين توفيق شود و راهنماي دستاندرکاران
تغيير باشد كه بر مباني و چارچوبهاي نظري دقيق و قابل دفاع متكي باشد؛ هدف غايي اين همايش زمينهسازي براي به خدمت گرفتن ديدگاههاي
فيلسوفان تربيتي در باب اين تحولات در نظام آموزش و پرورش رسمي ايران امروز، براي
ترسيم وضع مطلوب آموزش و پرورش در ايران فرداست.
اهداف
همايش
- تبيين جايگاه
و نقش فلسفه تعليم و تربيت در تحول نظامهاي آموزش و پرورش
- تبيين جايگاه
و نقش فلسفه تعليم و تربيت در برنامههاي تحول در نظام آموزش و پرورش ايران و ساير
کشورهاي جهان
- ترسيم چشمانداز
تحولات مطلوب آموزش و پرورش ايران از ديدگاه فلسفه تعليم و تربيت
محورهاي
همايش
الف)
جايگاه و نقش فلسفه تعليم و تربيت در تحول نظام آموزش و
پرورش
· مفهوم شناسي و
ماهيت تحول از منظر فلسفي (مكاتب، انديشهها)
· تحليل سير
تاريخي نظريهها (پيشرفتگرايي، بازسازيگرايي، پايدارگرايي، بنيادگرايي، رويكرد اسلامي) و رويکردهاي فلسفي سنتي و معاصر
(ساختارگرايي و پساساختارگرايي، پراگماتيسم و نوپراگماتيسم، پديدارشناسي و هرمنوتيک،
فلسفههاي تحليلي، پارادايم پيچيدگي، و ...) در تحولات مفهومي در نظام آموزش و پرورش
· خط مشيهاي
نظام آموزش و پرورش و رويارويي با مسايل و رويدادهاي معاصر
(نظريههاي جهاني شدن، فلسفه چند
فرهنگي، گفتگو و تربيت، آموزش باز و تربيت براي گشودگي و مدارا، تربيت شهروند
جهاني، خصوصيسازي تربيت، تربيت ديني و سكولار ...)
· فلسفهي
اسلامي و تحول در نظام آموزش و پرورش
· فلسفه فناوري
و تحولات نظام آموزشي
(فناوري اطلاعات و تربيت، فلسفه
علم، شبكهاي شدن روابط و تربيت، يادگيري مبتني بر وب، و ...)
· رويکردهاي
اخلاقي و ايدئولوژيک به تحول نظام آموزش و پرورش
· (اخلاق حرفهاي،
دين، آزادي، عدالت، انقلابهاي اجتماعي، فرهنگ ايراني و ...)
· تحول در مفهوم
فرايندهاي تربيتي
(كاركردهاي
تربيتي، ساختارهاي آموزشي، يادگيري، تدريس، رابطه معلم- فراگير، نظام مدرسه، برنامهريزي درسي، تربيت معلم، و ...)
· امكان و وجوب
تحول در آموزش و پرورش از ديدگاه انديشمندان، فيلسوفان، و ...
ب)
جايگاه و نقش فلسفه تعليم و تربيت در برنامههاي تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
و ساير کشورهاي جهان
· زيرساختهاي
فلسفي اسناد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
· تطبيق جايگاه
فلسفه تعليم و تربيت در تحول نظام آموزش و پرورش كشور با ساير کشورهاي جهان
· فلسفهي
اسلامي و تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
· رويکردهاي
سياسي، اجتماعي و اقتصادي و تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
· همکاريهاي
علمي و بينالمللي و تحولات نظام آموزش و پرورش كشور
(نقش سازمانهاي بينالمللي نظير يونسکو، آيسسکو، يونيسف و سازمان بهداشت جهاني در تحولات
نظام آموزش و پرورش كشور)
ج)
ترسيم چشمانداز تحولات آموزش و پرورش كشور از ديدگاه فلسفه تعليم و تربيت
· جريانهاي
فکري- فلسفي الهام بخش براي ايجاد تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
· رشته فلسفه
تعليم و تربيت و تحول در مباني و بنيادهاي نظري نظام آموزش و پرورش كشور
· تحليل نظري
چالشها و موانع پيش روي تحول در نظام آموزش و پرورش كشور
· پژوهش تربيتي،
نظريه پردازي و تحول در چشم انداز آينده نظام آموزش و پرورش كشور
· نقش فيلسوف
تعليم و تربيت در تحول آموزش و پرورش